یازهرا

بهترین مهارت
  • خانه 
  • خود خودم شکرگزاری به خودتان بیایید داستان کوتاه تفکر تحلیلی شنبه های نبوی معبودم یامهدی 

یامهدی

07 دی 1401 توسط یازهرا

🔸 اگر می‌گوییم: ما را یاری کن؛
🔹 در مقابل بگوییم: ما هم برای یاری شما آماده‌ایم. «اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ» 
🔸 اگر می‌گوییم: از ما دفاع کن؛
🔹 در مقابل بگوییم: ما هم برای دفاع از ولایت آماده‌ایم. مانند شهدا که به راستی از ولایت دفاع کردند «وَ الذّابّينَ عَنْهُ… وَ المُحامينَ عَنْهُ» 
🔸 اگر می‌گوییم: حاجات ما را بده؛
🔹 در مقابل بگوییم: ما هم برای برآورده کردن حاجات و فرامین شما آماده‌ایم «وَ الْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ» 
🔸 اگر می‌گوییم: خدایا امام زمان عجّل الله فرجه را به ما برسان؛
🔹 بگوییم خدایا به ما توفیق بده تا از زمینه سازان ظهور امام زمان عجّل الله فرجه باشیم.
«لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا؛ 

اگر شیعیان و اتباع ما اجتماع و اتّفاق بر وفای عهدی که سابق با حضرت رسول صلّی الله علیه و آله نمودند می‌کردند از لقای مسرّت بخش ما مأیوس و محروم نمی‌شدند.» [الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص ۴۹۹]
🔵 اصحاب با وفای امام حسین علیه السلام به ما شیوه ولایت محوری را آموختند و به بهترین وجه ممکن حق امامت را ادا کردند؛ سیدالشهداء علیه السلام در مورد یارانشان می‌فرمایند:
🔺 «فَإِنِّی لا أعْلَمُ أصْحَاباً أوْفَی وَ لا خَیراً مِنْ أصْحَابِی»
“بهتر و وفادارتر از اصحاب خودم نمی شناسم…”

 نظر دهید »

شهدا

06 دی 1401 توسط یازهرا

🌸خواهر عزیزم
هرگاه خواستے از حجاب خارج شوے و لباس اجنبے را بپوشے به یاد آور ڪه اشک امام زمانت را جارے میڪنے به 

خون هاے پاڪے ڪه ریخته شد براے حفظ این وصیت خیانت میڪنی🥀
به یاد آر ڪه غرب را در تهاجم 

فرهنگے اش یارے میڪنے و فساد را منتشر میڪنے و توجه جوانے ڪه صبح و شب سعے ڪرده نگاهش را حفظ ڪند جلب میڪنے🥀 
به یاد آر حجابے ڪه بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمے حفظ ڪند تغییر میدهے …

تو هم شامل آبرویے 
بعد از همه این ها اگر توجه نڪردے (متنبه نشدی) 

هویت شیعه را از خودت بردار (اسم خودتو شیعه نزار)🥀
🌹شهید علاءحسن نجمه

🥀یاد شهدا با صلوات

🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم 

 نظر دهید »

نهج البلاغه 

06 دی 1401 توسط یازهرا

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
رُوِىَ عَنْهُ اَنَّهُ قالَهُ عِندَ دَفنِ سَيّدةِ النِّساءِ فاطمةَ عَلَيهَا السّلام كَالْمُناجى بِهِ
این سخن را به هنگام دفن سرور زنان جهان حضرت فاطمه علیهاسلام گفت
رَسُولَ اللّهِ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عِنْدَ قَبْـرِهِ.
گویی‌ با پیامبر صلّی‌ اللّه علیه وآله بر سر قبرش درد دل می‌ کرد
السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ عَنّى وَ عَنِ ابْنَتِكَ النّازِلَةِ فى
ای‌ رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد که در جوار
جِوارِكَ، وَالسَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رَسُولَ اللّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ
تو آمد، و به سرعت به تو ملحق شد. ای‌ رسول حق، از دوری‌ دختر برگزیده ات شکیبایی‌ ام
صَبْرى، وَ رَقَّ عَنْها تَجَلُّدى، اِلاّ اَنَّ لى فِى التَّاَسّى بِعَظيمِ فُرْقَتِكَ،
کم شد، و طاقتم از دست رفت، جز آنکه مرا در فراق عظیم تو،
وَ فادِح  ِ مُصيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ. فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فى مَلْحُودَةِ
و سنگینی‌ مصیبتت جای‌ تسلیت (در مصیبت فاطمه) است. زیرا من بودم که با دست خود تو را در آغوش خاک
قَبْرِكَ، وَ فاضَتْ بَيْنَ نَحْرى وَ صَدْرى نَفْسُكَ. فَاِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ
جای‌ دادم، و سرت بر سینه من بود که روح پاکت از قفس تن پرید. ما از خداییم و به خدا
راجِعُونَ. فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَديعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهينَةُ. اَمّا حُزْنى
بازمی‌ گردیم. راستی‌ که امانت بازگردانده شد، و گروگان دریافت گردید. اما غصه من
فَسَرْمَدٌ، وَ اَمّا لَيْلى فَمُسَهَّدٌ، اِلى اَنْ يَخْتارَ اللّهُ لى دارَكَ الَّتى اَنْتَ
ابدی‌ است، و شبم قرین بیداری‌ است تازمانی‌ که خداوند برای‌ من جایگاهی‌ راکه تو درآن اقامت داری‌
بِها مُقيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضافُرِ اُمَّتِكَ عَلى هَضْمِها، فَاَحْفِهَا
اختیار کند. به زودی‌ دخترت از همدستی‌ امت برای‌ ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسیدن از او
السُّؤالَ، وَاسْتَخْبِرْهَا الْحالَ; هذا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ
اصرار کن، و خبر اوضاع را از او بخواه; در حالی‌ که بین ما و تو فاصله زیادی‌ نشده و زمانه از یادت
مِنْكَ الذِّكْرُ. وَالسَّلامُ عَلَيْكُما سَلامَ مُوَدِّع  ، لا قال وَ لا سَئِم.
خالی‌ نگشته این همه ستم به ما شد. به هر دو نفر شما سلام باد سلام وداع کننده نه سلام رنجیده خاطر دلتنگ.
فَاِنْ اَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالة، وَ اِنْ اُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ
اگر از کنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بدگمانی‌ به آنچه خداوند
الصّــابِــريــنَ .
به صابران وعده داده است.

 نظر دهید »

مهاجر

06 دی 1401 توسط یازهرا

🥀مردک پست که عمری نمک حیدر خورد 

🥀نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد 
🥀ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف 

🥀دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد 
🥀هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم 

🥀نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد 
🥀آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم 

🥀مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد 
🥀سیلی محکم او چشم مرا تار نمود 

🥀مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد 
🥀حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد 

🥀باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد 
🥀قصه ی کوچه عجیب است مهاجر اما 

🥀وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد 

 نظر دهید »

شهادت

06 دی 1401 توسط یازهرا

بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی
داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟
دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن
فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن
تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد
دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد
ازدست تو، به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم
جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطربهشت ست می بری
روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری
باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گردگیری امروز هم گذشت…
فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت….
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی
زهرا به جای نان، غم ما را درست کن
حلوای ختم شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری
دست شکسته جانب دستاس می بری
جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت
شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست
حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه
حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد حسین

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یازهرا

مهارت ،کسب تجربه،آشنایی بیشتربافضای مجازی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس